دکتر بنجامین وایت؛ دکتر کیوکو ماسودا
چکیده
در سالهای اخیر، شاهد علاقهمندی فزایندهای به تلفیق نظریه اجتماعی-فرهنگی ویگوتسکی با زبانشناسی شناختی برای تحقیق در مورد آموزش زبان دوم بودهایم. مقاله حاضر با بررسی امکان سازگاری دو جهتگیری نظری ادعا دارد که برخی مفروضات کلیدی در زبانشناسی شناختی به خوبی با نظریه اجتماعی-فرهنگی همسو هستند. نکته حائز اهمیت این است که هر ...
بیشتر
در سالهای اخیر، شاهد علاقهمندی فزایندهای به تلفیق نظریه اجتماعی-فرهنگی ویگوتسکی با زبانشناسی شناختی برای تحقیق در مورد آموزش زبان دوم بودهایم. مقاله حاضر با بررسی امکان سازگاری دو جهتگیری نظری ادعا دارد که برخی مفروضات کلیدی در زبانشناسی شناختی به خوبی با نظریه اجتماعی-فرهنگی همسو هستند. نکته حائز اهمیت این است که هر دو نظریه مواضع مشابهی پیرامون رابطه بین زبان و شناخت و نیز تأثیرات فرهنگ و دنیای فیزیکی بیرونی بر زبان دارند. اختلاف احتمالی بین دو نظریه به نحوۀ کاربرد آنها در آموزش زبان دوم و روش تحقیق در کلاسهای زبان دوم مربوط است. به منظور بررسی نحوۀ ادغام نظریه اجتماعی-فرهنگی و زبان شناسی شناختی در آموزش زبان دوم، ما شش مطالعه تجربی اخیر مرتبط با هر دو نظریه را مرور میکنیم که همگی به آموزش دستور زبان و واژگان در چهار زبان مختلف پرداختهاند. تلاش میشود ضمن شناسایی مضامین مشترک، چالشهای تحقیقات آتی در این زمینه خاطرنشان گردند. در نهایت، توصیههایی را برای ادغام تئوری اجتماعی-فرهنگی و زبان شناسی شناختی به منظور آموزش زبان دوم ارائه می کنیم.